وبلاگی برای دلنوشته ها

ﺗﻮ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﺕ ﺭﺍ
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﻡ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮﺩﯼ ...!

ﻭ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﺎﻧﻪ ﺩﻋﻮﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ...

ﻭ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ , ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﯿﻒ
ﻣﻮﯼ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺕ ﺭﺍ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ :
ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﻡ ﺑﻮﺩﯼ
ﺑﯿﺎ ﺗﻤﺎﻣﺶ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ ...
ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻢ
و تمامم ...

وبلاگی برای دلنوشته ها...

میدونی بدترین کاری که میتونی درحق کسی که دوستت داره بکنی چیه؟ اینه که به ی جایی برسونیش که دیگه نه بودنت خوشحال و راضیش کنه نه نبودنت! که اونو دچار یه جور حس خود درگیری کنی!بندازیش تو ی برزخ تموم نشدنی از محالات و احتمالات ! که هی بشینه به بودنت فکر کنه ببینه نه حالش خوب نمیشهبه نبودنت فکر کنه ببینه وبلاگی برای دلنوشته ها...

غریبه شدن که شاخ و دم ندارد!!غریبه ها می توانند خیلی به ما نزدیک باشند و درعین حال خیلی دور...همین دیروز نگاه کردم دیدم توی ادلیست موبایلم شماره تماس صدتا غریبه را دارم!!غریبه هایی که سال به سال احوالی از من نمیپرسند!!غریبه شدن معنی خاصی دارد و با غریبه بودن خیلی فرق می‌کند!کسی که غریبه شده، می‌توان وبلاگی برای دلنوشته ها...

درست مثل آن که
جنازه‌ی کارگران معدن را
از خاک بیرون بکشی
تا دوباره به خاک بسپاری؛
چیزی میان ما تغییر نخواهد کرد
اما اصرار دارم که بدانی
"دوستت دارم"...

وبلاگی برای دلنوشته ها...

باز باران بی ترانه

گریه هایم عاشقانه

میخورد بر سقف قلبم

یاد ایام تو داشتن ، میزند سیلی به صورت

باورت شاید نباشد

مرده است قلبم زِ دستت

فکر آنکه با تو بودم

شاد بودم

توی دشت آن نگاهت

گم شدن در خاطراتت...

وبلاگی برای دلنوشته ها...

همدیگر را یکهو ول نکنید!
آدم است
قلب دارد
روح دارد
میشکند
مریض میشود
از خودش و همه ی دنیای اطرافش خسته میشود
همدیگر را یکهو ول نکنید!
آدم است
کارهای عجیب و غریب میکند
تصمیم های دیوانه وار میگیرد
آدم است
ممکن است دیگر هیچ وقت خوب نشود!!

وبلاگی برای دلنوشته ها...

در این شهر شلوغ
نـہ تو را دارم
نـہ احساس داشتنت را،
بـہ جایش
شبے دارم زبان نفهم..!
ڪـہ قبول ندارد
فصل بودنت،
سؤتفاهمے
بیش نبود..!

وبلاگی برای دلنوشته ها...

رمضان شد
و همـہ چیز قد غن..!
جز
دوست داشتنت،
تقلا نمے ڪنم
لحظـہ افطار
نزدیڪ است..!!!

وبلاگی برای دلنوشته ها...

يك روز بى هوا
سر ميزنم به آنكه قبل از من،
در حياط خلوت زندگى ات،سركى كشيده باشد
قسمش ميدهم به دين و ايمانش!
از تو بگويد برايم...
ديده موهاى پريشانت را؟
لمس كرده لطافتِ دستانت را؟
بوييده عطرِ تنت را؟
شنيده از لبانت دوستت دارم را؟
و اى كاش لال باشد
كاش لال باشد
لال باشد

وبلاگی برای دلنوشته ها...

مثلِ تمامِ مذهبى هاى شهر
تسبيح در دست ميگيرم و ذكر ميگويم ...
برعكسِ تمامِ مذهبى هاى شهر
دانه دانه اش را نفرين ميفرستم
به آدمهايى كه چشمِ ديدنِ من و تو
را شانه به شانه یِ هم نداشتند !

وبلاگی برای دلنوشته ها...

زندگیه دیگه.

گاهی خسته ت میکنه
خیلی خسته ت میکنه،
اونقد که دوس داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ
یه مدت بری سراغ خودت؛
هیچ کاری نکنی، هیچکیو نبینی،
با هیچکی حرف نزنی، حتی نفسم نکشی.
اما مشکل اینجاست
بعد که برمیگردی
میبینی یه نفر خودکارو از لای کتابِ زندگیت بیرون کشیده
و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی.
گم میشی ..
و هیچی توو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی...

وبلاگی برای دلنوشته ها...